••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

لطیفه های قرآنی

آموزش عربي

شخصي پس از چند سال اقامت در عربستان، به شهر و ديار خود بازگشت. اقوام و نزديكانش به ديدن او آمدند و از او پرسيدند: «در اين چند سالي كه در آنجا بودي، عربي را خوب ياد گرفتي؟». گفت: «آري». پرسيدند: «در عربي به شتر چه مي‌گويند؟» گفت: «چرا از آن گنده گنده‌ها سؤال مي‌كنيد؟ از چيزهاي كوچكتر بپرسيد‌» گفتند: «به خرگوش چه مي‌گويند؟» گفت: «گفتم كوچك، ولي نه اينقدر كوچك. از اين وسط مسطها بپرسيد‌» پرسيدند: «به بز چه مي‌گويند؟» گفت: «خود بز را نمي‌دانم. ولي به بچه‌اش يك چيزي مي‌گفتند.‌»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+ نوشته شده در چهار شنبه 14 مرداد 1394برچسب:لطیفه های قرآنی,داستان کوتاه,داستان در مورد مرد عرب, ساعت 10:39 توسط آزاده یاسینی